لبت نه گوید و پیداست میگوید دلت آری
که اینسان دشمنی، یعنی که خیلی دوستم داری
دلت میآید آیا از زبانی این همه شیرین
تو تنها حرف تلخی را همیشه بر زبان داری
نمیرنجم اگر باور نداری عشق نابم را
که عاشق از عیار افتاده در این عصر عیاری
چه میپرسی ضمیر شعرهایم کیست آنِ من
مبادا لحظهای حتی مرا اینگونه پنداری !!!
ترا چون آرزوهایم همیشه دوست خواهم داشت
به شرطی که مرا در آرزوی خویش نگذاری
چه زیبا میشود دنیا برای من اگر روزی
تو از آنی که هستی ای معما پرده برداری
چه فرقی میکند فریاد یا پژواک جان من
چه من خود را بیازارم چه تو خود را بیازاری
صدایی از صدای عشق خوشتر نیست، حافظ گفت
امیدواریم عید با بوسه هایش ، بهار با گلهایش و سال نو
با امیدهایش برتو ای عزیز ترین مبارک باشد
چه تلخ است پس از سال ها جستجو ....
ولی اجازه نداشته باشی کامل شوی ...
.
گرما یعنی .....
نفس های تو ،دست های تو ، آغوش تو
من به خورشید ایمان ندارم !!!
گیرم تمام دنیا بگوید ما مال هم نیستیم...
ما به درد هم نمی خوریم! نه! ما به درد هم نمی خوریم...
"ما کنار هم دردی نداریم"... مگر نه؟
گیرم برای زیر یک سقف رفتن، عشق، آخرین معیار این جماعت باشد...
گیرم دوست داشتن بدون سند، حرام باشد...
عجیب باشد...باور نکردنی باشد...
گیرم تا آخر عمر تنها بمانم...
گیرم هرگز دستانت در دستانم قفل نشود...
گیرم آغوشت هیچ گاه مال من نشود...
من اما...
گیر این گیرم ها نیستم...
من...
تا ابد...
گیر چشمان توأم...
گیر دوست داشتنت...!!!
لمسِ تن تو...
شهوت است و گناه...
حتی اگر خدا عقدمان را ببندد...
داغی لبت، جهنمِ من است، حتی اگر فرشتگان سرود نیکبختی بخوانند...
هم اغوشی با تو، هم خوابگیِ چرک آلودی ست...
حتی اگر خانه ی خدا خوابگاهمان باشد...
فرزندمان، حرام نقطه ترین کودکِ زمین است...
حتی اگر من مریم باشم و تو روح القدس...
عشق من!
حتی اگر هزار سال عاشق تو باشم، یک بوسه...
یک نگاه حتی...
حرامم باد!
اگر تو عاشق من نباشی...!!!
از صورتت نقاشی کشیده ام همانطور که دلم میخواست باشی...
حالا چشمهایت فقط مرا میبیند
و لبخندِ همیشگی ات لحظه های نبودنت را میپوشاند.
فقط مانده ام هوس بوسیدنت را چه کنم...!!!
بهشت همین جاست
زمانی که
لبانت زیر لبانم
مزه ی گناه میگیرد...
می خــــــــواهـــــــــم بـــــه یاد مـــن
باشــــــــی اگـــــــــــر تــــو به یاد من باشی
عین خــــیالم نیست که هـــــمه فراموشم کنند.......................!
با سلام و عرض ادب وا رادت
خیلی خوشحالم که بعد از غیبت طولانی باز شاهد حضورتونم
امیدوارم این ماندن مستدام باشه
ﻗـﺪﯾﻤـــﺎ ﮔﻨﺠﺸﮑـــــ ﺭﻧﮕــــ ﻣﯿﮑﺮﺩﻥ ﺟـــﺎﯼ ﻗـﻨـــــﺎﺭﯼ ﻣﯿﻔـــﺮﻭﺧﺘـــﻦ !
ﺍﻣـــﺎ ﺍﯾــــﻦ ﺭﻭﺯﺍ . . . .
ﻫـــﻮﺳـــــ ﺭﻧﮕـــــ ﻣﯿﮑﻨــــﻦ ﺟــــﺎﯼ " ﻋﺸـــ .♥. ــــﻖ " ﻣﯿﻔـــــﺮﻭﺷـﻦ !!!
اون نگاهی که گوشه اش یه قطره اشک برق میزنه
به اندازه ی تموم حرفای دنیا سنگینه
آه! خوشحالم که دارم با تو مدغم می شوم
سیب های بو سه ات را ٬ سرخ دندان می زنم
گرچه حوَایم ولی شک نیست آدم می شوم
ابر باشی ابر خواهم گشت ای محبوب من
تو به هر شکلی که خواهی بود من هم می شوم
ای طلای قیمتی لختی به من فرصت بده
تو طلا می خواهی ام؟...یک لحظه... دارم می شوم
عشق مانند مسیحا در درونم زاده شد
صد غزل عیسی سرودم ٬ آه مریم می شوم
تا بلرزم قهر چشمان تو را ٬ در ذات خویش
پایکوبان ٬ لرز لرزان ٬ رعشه بم می شوم
تا تو را دارم ندارم هیچ کمبودی عزیز
بیشتر می خواهمت وقتی ز خود کم می شوم
24660 بازدید
13 بازدید امروز
16 بازدید دیروز
159 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian